شخصی در محضرامام صادق (علیه السلام) و فرزندشان اسماعیل در بازار راه می رفت تا به منزل امام رسید ؛ امام از او خداحافظی می کنند .
فرزند امام عرض کرد چه خوب بود اورا به داخل دعوت می کردید امام فرمود : خانه مهیا نیست
عرض کرد : پس او را تعارف می کردید او که قبول نمی کرد
حضرت فرمود : دوست ندارم که متکلّف باشم [یکصد موضوع پانصد داستان ؛ جلد ۳ ؛ صفحه ۱۱۸]
متکلف ( آن که کاری را متعهد شود و خود را در رنج و سختی بیندازد)
… وَ مَا أَنَا مِنَ المْ مُتَکلَّفِینَ (سوره ص آیه ۸۶)
« (ای پیامبر) ، بگو: . . . من از متکلفین نیستم»
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم
ﻗﺘﻴﺒﻪ
ﺍﻋﺸﻰ ﻣﻰ ﮔﻮﻳﺪ: ﺷﻨﻴﺪﻡ ﭘﺴﺮﻯ ﺍﺯ ﭘﺴﺮﺍﻥ ﻛﻮﺩﻙ ﺍﻣﺎﻡ ﺻﺎﺩﻕ (ﻉ) ﺑﻴﻤﺎﺭ ﻭ ﺑﺴﺘﺮﻯ ﺍﺳﺖ،
ﺑﺮﺍﻯ ﻋﻴﺎﺩﺕ ﺍﻭ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﻣﺎﻡ ﺻﺎﺩﻕ (ﻉ) ﺣﺮﻛﺖ ﻛﺮﺩﻡ، ﻭﻗﺘﻰ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ
ﺭﺳﻴﺪﻡ، ﺩﻳﺪﻡ ﺍﻣﺎﻡ ﺻﺎﺩﻕ (ﻉ) ﻛﻨﺎﺭ ﺩﺭ، ﺍﻳﺴﺘﺎﺩﻩ ﻭ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﻏﻤﮕﻴﻦ ﺍﺳﺖ، ﮔﻔﺘﻢ: (ﺣﺎﻝ
ﻛﻮﺩﻙ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺍﺳﺖ؟
ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺑﻴﻤﺎﺭ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﺴﺘﺮﻯ ﺍﺳﺖ.
ﺳﭙﺲ ﻭﺍﺭﺩ ﺧﺎﻧﻪ ﺷﺪ، ﭘﺲ ﺍﺯ ﺍﻧﺪﻛﻰ، ﺑﻴﺮﻭﻥ ﺁﻣﺪ، ﺩﻳﺪﻡ ﺣﻀﺮﺕ ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﻰ ﺭﺳﺪ ﻭ ﻏﻤﮕﻴﻦ ﻧﻴﺴﺖ، ﻋﺮﺽ ﻛﺮﺩﻡ: (ﺣﺎﻝ ﻛﻮﺩﻙ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺍﺳﺖ؟
ﻓﺮﻣﻮﺩ: (ﻛﻮﺩﻙ ﺍﺯ ﺩﻧﻴﺎ ﺭﻓﺖ). ﻋﺮﺽ ﻛﺮﺩﻡ: ﺁﻧﮕﺎﻩ ﻛﻪ ﻣﻦ ﺑﻪ ﺣﻀﻮﺭ ﺷﻤﺎ ﺁﻣﺪﻡ ﺑﺴﻴﺎﺭ
ﻏﻤﮕﻴﻦ ﺑﻮﺩﻯ، ﺑﺎ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﻛﻮﺩﻙ ﺯﻧﺪﻩ ﺑﻮﺩ، ﻭﻟﻰ ﺍﻛﻨﻮﻥ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺩﻧﻴﺎ ﺭﻓﺘﻪ، ﻏﻤﮕﻴﻦ
ﻧﻴﺴﺘﻰ؟
ﺍﻣﺎﻡ ﺻﺎﺩﻕ (ﻉ) ﺩﺭ ﭘﺎﺳﺦ ﻓﺮﻣﻮﺩ: (ﻣﺎ ﺧﺎﻧﺪﺍﻥ ﻧﺒﻮﺕ، ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﻓﺮﺍ ﺭﺳﻴﺪﻥ ﻣﺮﮒ،
ﺑﺮﺍﻯ ﺑﻴﻤﺎﺭﻯ، ﻏﻤﮕﻴﻦ ﻫﺴﺘﻴﻢ، ﻭﻟﻰ ﻭﻗﺘﻰ ﻛﻪ ﺍﻣﺮ ﺍﻟﻬﻰ ﻭﺍﻗﻊ ﺷﺪ ﺑﻪ ﻗﻀﺎﻯ ﺍﻟﻬﻰ ﺭﺍﺿﻰ
ﻫﺴﺘﻴﻢ ﻭ ﺗﺴﻠﻴﻢ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﺧﺪﺍ ﻣﻰ ﺑﺎﺷﻴﻢ)
ﺍﻋﻴﺎﻥ ﺍﻟﺸﻴﻌﻪ، ﺝ 1 ﺹ 664، ﺑﻪ ﻧﻘﻞ ﺍﺯ ﺍﺻﻮﻝ ﻛﺎﻓﻰ
ما باید بدانیم که خداوند خیر محض است و مصلحت امور مارا بهتر می فهمد.. و همیشه باید راضی به رضای او باشیم..