وبلاگ تخصصی درباره امامان

اگر میخواهید از امامان معصوم و پاکدامنمان بیشتر بدانید و حدیث های این بزرگواران را بخوانید وبلاگ ما را دنبال کنید

وبلاگ تخصصی درباره امامان

اگر میخواهید از امامان معصوم و پاکدامنمان بیشتر بدانید و حدیث های این بزرگواران را بخوانید وبلاگ ما را دنبال کنید

عبدالله بن عمیر کلبی

بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم
عبدالله بن عمیر کلبی یکی از افرادی است که در کربلا هم زنش و هم مادرش همراهش بودند. او که قهرمانی قوی و شجاع بود و تازه ازدواج کرده بود، هنگامی که روز عاشورا می‌خواست به میدان برود، زن او ممانعت کرد و گفت: کجا می روی؟ من را به که می‌سپاری؟ فورا مادرش آمد جلو و گفت: پسرم مبادا حرف زنت را بشنوی. امروز روز امتحان تو است، اگر امروز خود را فدای حسین نکنی، شیرم را به تو حلال نخواهم کرد، عبدالله هم  امر مادر را پذیرفت و به میدان رفت و جنگید تا شهید شد. مادرش پس از این جریان، فورا عمود خیمه‌ای را بر می‌دارد و به دشمن حمله می‌کند.
ابا عبدالله علیه‌السلام خطاب به او می‌فرماید: ای زن برگرد خدا بر زنان جهاد را واجب نکرده است.
پیرزن امر امام علیه‌السلام را اطاعت می‌کند، ولی دشمن رذالت به خرج می‌دهد و سر فرزندش را از بدن جدا کرده و به سوی مادرش پرتاب می‌کند.
پیرزن،سر جوانش را بغل می‌گیرد، به سینه می‌چسباند، می‌بوسد، می‌گوید: مرحبا پسرم، آفرین پسرم، الان من از تو راضی شدم و شیرم را به تو حلال کردم.
بعد آن را به طرف دشمن می‌اندازد و می‌گوید ما چیزی را که در راه خدا دادیم پس نمی‌گیریم.«1»
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: هیچ بنده‌ای ایمان به خدا را به حد کمال نمی‌رساند تا آنکه در او پنج خصلت وجود داشته باشد: توکل نمودن بر خدا، واگذار کردن کارها به خدا، تسلیم بودن در برابر فرمان خدا، رازی بودن به اراده خدا و صبر کردن بر بلای خدا. هر کس به خاطر خدا محبت ورزد و به خاطر خدا دشمن بدارد و برای خدا ببخشد و برای خدا از بخشش جلوگیری کند ایمان خود را کامل ساخته است.«2»
کسی که به خدا ایمان داشته باشد دیگر غم و شادی برای او یکسان است و همه را از طرف مبدا آفرینش می‌داند، و خود را در حیطه علم خداوند می‌داند، دیگر نا گواری‌ها و مصائب دنیا و گرفتاری‌های سر راه او، وی را آزار نخواهند داد، زیرا این انسان می‌داند، خداوند همه را می‌داند و می‌تواند.

به حلاوت بخورم زهر که شاهد ساقیست          به ارادت بکشم درد که درمان هم از اوست 
 
.................................................................................................................
1. لهوف ،گفتار های معنوی ص 243
2.بحار الانوار  جلد 77  ص 177

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.