وبلاگ تخصصی درباره امامان

اگر میخواهید از امامان معصوم و پاکدامنمان بیشتر بدانید و حدیث های این بزرگواران را بخوانید وبلاگ ما را دنبال کنید

وبلاگ تخصصی درباره امامان

اگر میخواهید از امامان معصوم و پاکدامنمان بیشتر بدانید و حدیث های این بزرگواران را بخوانید وبلاگ ما را دنبال کنید

پیروان ائمه علیهم السلام فقیر نیستند

بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم

 

مردی از شیعیان نزد امام صادق علیه السلام آمد و شکایت از فقر و تنگدستی نمود حضرت فرمود (انت من شیعتنا و تدعی الفقر و شیعتنا کلهم اغنیاء) تو از دوستان مائی و اظهار فقر و تنگدستی میکنی با اینکه تمام شیعیان ما بی نیاز و غنی هستند. آنگاه فرمود ترا تجارت پرفایده ایست که بی نیازت کرده عرضکرد آن تجارت چیست ؟
فرمود اگر کسی از ثروتمندان بگوید روی زمین را برای تو پر از نقره میکنم و از تو میخواهم دوستی و ولایت اهل بیت پیغمبر را از قلب خود خارج کنی و نسبت بدشمنان آنها دوستی و محبت پیدا نمائی آیا حاضر میشوی این کار را بکنی ؟ عرض کرد نه یابن رسول الله (ص ) اگر چه دنیا را پر از طلا بنماید!
فرمود پس تو فقیر نیستی : بینوا کسی است که آنچه تو داری نداشته باشد، حضرت مقداری مال باو بخشیدند و مرخص شد

مثتل خوارزمی ج 2 ص 108 و تتمة المنتهی ص 134

فرق اهل سنت و شیعه چیست؟

اگر بخواهیم به همه تفاوت های شیعه و سنی اعم از فقهی، کلامی، حدیثی، تاریخی و...بپردازیم وقت و صفحات زیاادی را به خود اختصاص می دهد که مجال آن نیست. لذا فقط به تفاوت های اصلی اشاره می شود.

1) اختلاف اساسی شیعه و سنی برسر خلافت اسلامی و مرجعیت دینی است. اهل سنت امامت را به عنوان رهبری اجتماع قبول دارند، ولی امامت به معنای مرجعیت دینی و به معنی ولایت را نمی پذیرند. اهل تسنن برای هیچ کس حتی برای ابوبکر و عمر و عثمان چنین منصبی را قائل نیستند، از این رو عصمت را در امام و خلیفه لازم نمی دانند، ولی شیعه امامان خود را معصوم از خطا می دانند. از این رو استاد مطهری(ره) اختلاف سنی و شیعه را در بحث امامت ریشه ای می داند و می گوید: "آن چیزی که شیعه به نام امامت معتقد است، غیر از آن چیزی است که آن ها به نام امامت معتقدند. آن چه اهل تسنن به نام امامت معتقدند، یک شأن دنیایی امامت معتقدند. امام همان حاکم میان مسلمین، فردی از افرادی مسلمین که باید او را برای حکومت انتخاب کنند. آن ها بیش از حکومت بالا نرفتند، ولی امامت در شیعه مسئله ای است تالی تلو نبوت و بلکه از بعضی از درجات نبوت بالاتر است".

در هر صورت امامت نزد سنی یک مسئلة فرعی مثل نماز خواهد بود، اما امامت در شیعه مفهومی است نظیر نبوت. در حقیقت ولایت ادامه نبوت است. این از رو باید در کنار نبوت به عنوان یکی از اصول و پایه های دین مطرح گردد.

شیعیان پیرو حضرت علی‌و معتقد به جانشینی بی‌واسطة آن حضرت بعد از پیامبر گرامی‌و نص و تصریح ولایت آن حضرت در غدیرخم از طرف پیامبر اکرم‌می‌باشند که در پی آن پیامبر اسلام‌مردم را در صحرای گرم و سوزان "خُم‌ْ" متوقف کرد و با بیان خطبه‌ای از جمله فرمود: "من کنت مولاه فهذا علی مولاه‌; هر کس من مولا و ولی او بوده‌ام‌، علی‌ مولا و ولی او است‌..." و به همین مناسبت آیة 62، سورة مائده نازل شد.(الکافی‌، محمد بن یعقوب کلینی‌;، ج 1، ص 420، دارالکتب الاسلامیة‌، تهران‌.) و حدیث مذکور در منابع و کتاب‌های معتبر اهل تسنن نیز نقل شده است‌.(ر.ک‌: الدر المنثور، جلال الدین السیوطی‌، ج 3، ص 98، داراحیأ التراث العربی‌، بیروت‌.)

به اعتقاد شیعیان ولایت و امامت حضرت علی بن ابیطالب‌ در قرآن کریم نیز مورد تأکید قرار گرفته و شأن نزول آیة 55، سورة مائده که به آیه ولایت معروف است ـ و نیز بسیاری دیگر از آیات قرآن کریم دربارة حضرت علی‌می‌باشد.(ر.ک‌: تفسیر مجمع البیان‌، مرحوم طبرسی‌;، ج 2، ص 126ـ129، منشورات دارمکتبة الحیاة‌، بیروت‌.)

شیعه معتقد است که پس از حضرت علی‌امامام معصوم‌: یکی پس از دیگری جانشین پیامبر و بیان کننده قرآن و احکام الهی هستند و معتقدند که تمام وظایف و شئوون پیامبر به جز دریافت وحی تشریعی‌، برای آنان ثابت است‌، به همین جهت احکام و معارف اسلامی را از آنان دریافت نموده و پیرو مکتب اهل بیت‌: می‌باشند.

شیعیان همچنین معتقدند که پیشوای مسلمانان باید عادل‌، عالم و معصوم باشد و چنین کسی منصوب شده از ناحیه خداوند متعال است و شخص غیرمعصوم نمی‌تواند امامت و ولایت مسلمانان را بر عهده بگیرد و آیه تطهیر(احزاب‌،33) دلیل روشنی بر عصمت اهل بیت‌: می‌باشد.(ر.ک‌: تفسیر نمونه‌، آیت الله مکارم شیرازی و دیگران‌، ج 17، ص 297ـ306، دارالکتب الاسلامیة‌، تهران‌.)

ولی اهل تسنن چنین اعتقادی را ندارند و جانشینی پیامبر گرامی‌را به بیعت جمعی از مسلمانان با فردی و یا وصیت یک خلیفه نسبت به خلیفة بعد از خود و... معتبر می‌دانند و اعتقاد دارند که برای خلافت و رهبری مسلمانان عصمت شرط نیست و مردم هر کس را برگزیدند گر چه عادل هم نباشد، کفایت می‌کند! آنان بعد از رحلت پیامبر گرامی‌به خلافت ابوبکر، عمر و عثمان معتقد هستند و حضرت علی‌را خلیفة چهارم‌! می‌دانند.

آنان منصبی را که شیعیان برای امامان معصوم‌: قائلند، قبول ندارند و اغلب آنان در احکام و معارف اسلامی از فتاوای چهار امام معروف خود و احادیثی که در کتاب‌های روایی خود مانند "صحاح ستة‌" و... جمع آوری شده‌، پیروی می‌کنند.

از آن جا که شیعیان براساس دلایل عقلی و نقلی معتبر مانند: حدیث "ثقلین‌" و دلایل دیگر در احکام و معارف اسلامی پیرو مکتب اهل‌بیت‌: ]قرآن و عترت‌[ می‌باشد; ولی اهل سنت از آنان پیروی نمی‌کنند; به همین جهت بین شیعه و اهل سنت در معارف اسلامی و احکام شرعیه مانند: وضو، نماز و... تفاوت‌هایی وجود دارد که در این باره (اختلاف معارف و احکام شرعی‌) کتاب‌های مستقلی نوشته شده که کتاب "الخلاف‌" مرحوم شیخ طوسی; بحوث فی الملل والنحل‌، آیة الله جعفر سبحانی‌; الفقه المقارن للاحوال الشخصیة بین المذاهب الاربعه السنیة والمذهب الجعفری‌، بدران ابوالعینین بدران‌; و... از جمله آن‌ها است‌.

 

2) اختلاف دیگر سنی و شیعه در مورد صحابه رسول الله است. اهل سنت معتقدند همة صحابه عادل اند. ابن حجر می گوید: "اهل سنت اجماع دارند بر این که همة صحابه عادل اند.

اما شیعه معتقد است در صحابه منافق نیز وجود داشته و آیه "افک" گواه بر این مدعا است. از طرفی در منابع شیعه و سنی پیامبر اکرم(ص) ملاک جدایی مؤمن و منافق را محبت امام علی و بغض آن حضرت قرار داده اند.

از این رو هر کس بغض علی(ع) را داشته باشد و با او بجنگد، منافق خواهد بود و در این جهت فرقی بین صحابه و غیر صحابه نیست.

شایان یاد آوری است که امروزه برخی از اهل سنت، عدالت صحابه را قبول ندارند.

 

3- اختلاف اصلی دیگر در منابع استنباط احکام اسلامی است. اهل سنت در کنار کتاب و سنت و اجماع،‌ قیاس، استحسان واجتهاد صحابه و... را نیز به عنوان یکی از منابع اصلی شناخت و تعیین احکام بر شمرده‌اند که منظور از اجتهاد،‌ عمل به رأی است. نزد شیعه و اهل بیت، قرآن و سنت دو منبع اساسی برای احکام الهی است و قیاس و عمل به رأی و اجتهاد جایگاهی ندارد. اهل بیت خود نیز حکمشان را مستند به قرآن و سنت رسول می کردند.به صورت کلی به اعتقاد شیعه امامیه , هیچ کس جز نبی اکرم (ص ) حق تشریع , تفسیر و تبیین احکام الهی را ندارد. پیامبر اکرم (ص ) از طریق اتصال به منبع غیب , از احکام الهی مطلع می شدند و مأمور به تبلیغ این احکام بودند. پس از پیامبر اسلام طبق نص و تصریح ایشان , ائمه (ع ) برای تبیین احکام الهی (و نه تشریع آن) منصوب شده اند. از جمله طبق حدیث مورد اتفاق جمیع فرق مسلمین : «انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی ما ان تمسکتم بها لن تضلوا ابدا ; دو شیء گرانبها میان شما باقی می گذارم : کتاب خدا و اهل بیتم , مادامی که به این دو چنگ بزنید گمراه نخواهید شد».

البته اختلافات دیگری نیز در مسائل جزئی و امور عبادی وجود دارد، مانند نحوه وضو گرفتن، نحوه نماز خواندن که همه به مبنای کلامی واعتقادی بر می گردد که توضیح داده شد.

البته شباهت های سنی و شیعه زیاد است. در اصل اعتقاد به توحید و نبوت و معاد و قرآن و کعبه و وجوب نماز و روزه و زکات و بقیه فروع دین بسیاری از احکام و محرمات مانند حرمت قمار و شراب و دروغ و غیبت و... وحدت نظر وجود دارد.

 

4- همچنانکه اشاره شد اهل سنت چون به امامت و عصمت اعتقادندارند درنتیجه کلیه مسائل اعتقادی و احکام و سایر آموزه های مذهب خود را از افراد و غیر معصوم گرفته اند و اما شیعه کلیه آموزه های دینی را از امامان معصوم فراگرفته اند . شیعه تحت تعلیم امامان معصوم است و اهل سنت عمده مبانی اعتقادی و فرعی را از اشخاص حداقل قرن بعد از پیامبر مثل ابو حنیفه - احمدبن حنبل - مالک - شافعی میگیرند لذا از همین رهگذر اختلافاتی در فروعات فقهی و اصول اعتقادی داریم ضمن اینکه در اصل توحید - نبوت - معاد اصل نماز روزه و مسائل دیگر اشتراکاتی داریم اما مواردی هم مثلاً در صفات خدا - شرائط نبی و مباحثی مثل رجعت و چگونگی نماز وروزه و 000 اختلافاتی داریم .

 

‌5- با ارتحال جانسوز پیامبر گرامی اسلام‌و قطع ارتباط مسلمانان با غیب و وحی دراثر استفاده از رأی و اجتهاد شخصی‌، اختلاف‌های فراوانی بین مسلمانان بوجود آمد که از جمله آنها اختلاف در آوردن قلم و کاغذ طبق درخواست پیامبر گرامی‌پیش از وفات آن حضرت بود.

6- اختلاف دیگر در رحلت پیامبر گرامی این بود که ‌به این معنا که آیا آن حضرت می‌میرد و یا مثل حضرت عیسی به آسمان برده می‌شود که عمر بن خطاب منکر رحلت آن حضرت بود!

7- اختلاف در محل دفن آن حضرت.

‌8- اختلاف در فدک که متعلق به حضرت زهرا( سلام الله علیها) بود و... هر کدام از اختلاف‌های مذکور برای اسلام و مسلمانان زیان‌هایی را در بر داشت‌، ولی مهمترین و برجسته‌ترین این اختلافها بحث امامت و جانشینی پیامبر گرامی‌بود که سایر اختلاف‌ها را تحت الشعاع خود قرار داد.

 

کتاب جهت آشنایی بیشتر

1- کتاب محمدرضا مظفر ( عقاید شیعه ) ترجمه استشهادی

2- کتاب سید عبدالحیسن شرف الدین ( اجتهاد در مقابل نص ) جهت آشنایی با مسائل شیعه و سنی مراجعه فرماید .

3- ملل و نحل جعفر سبحانی

4- کتاب معالم المدرستین یا ترجمة آن به نام نشانه های دو مکتب علامه سید مرتضی عسگری مراجعه فرمایید.

 

راهزن در اثر توبه محبوب خدا مى‏شود

بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم

 

از حضرت امام سجاد (علیه السلام) منقول است که فرمود: مردى با خانواده خویش از راه دریا مسافرت کرده و سوار کشتى شدند و در اثر نامساعد بودن دریا کشتى آنان شکسته و خرد شد جمعیتى که در کشتى بودند همه آنها هلاک و غرق آب شدند جز همسر آن مرد که روى تخته پاره کشتى قرار گرفته و امواج پیکر او را به لب دریا انداخت زن به جزیره‏اى از جزایر دریا پناهنده شد و در جزیره با مردى که راهزن بود مصادف گردید که شغل او همیشه ناراحت کردن مردم بود.

و در آن جزیره خود را مخفى مى‏ساخت براى اذیت کردن ناگهان چشم گشود و زنى را دید بالاى سرش ایستاده است گفت: آیا تو انسانى یا جن هستى زن جواب داد از انس هستم راه زن بدون اینکه با او حرفى بزند جلو او نشست و خواست با او عمل خلاف عفت مرتکب بشود.

زن که خود را در چنگال یک مرد بى‏ایمان و از خدا بى خبر گرفتار دید مضطرب گردید راهزن گفت: چرا ناراحتى آن بانوى با ایمان گفت: از خدا ترس دارم دزد گفت: از این عمل و از این کار تا حال انجام داده‏اید زن جواب داد نه بخدا قسم آن مرد گفت: تو اینقدر از خدا ترس دارى در حالیکه تا این موقع همچو عمل زشت را به جا نیاوردى و الان نیز نفرت دارى پس بخدا قسم من از تو اولى ترم که از خداى خود ترس داشته باشم.

پس از این از بانو کناره گرفت و بجانب اهل عیال مراجعت نمود و در اثناء راه نفس خود را مورد مذمت قرار داد و توبه کرد و واقعا پشیمان شد از عمل سابق خود.

اتفاقا با راهب نصارا در راه تصادف و برخورد نمود که آفتاب سوزان بر سر آنان مى‏تابید آن مرد دیر نشین به آن جوان گفت: از خدایت بخواه که تکه ابرى بفرستد و بر سر ما سایه افکند تا از شدت حرارت خورشید راحت شویم.

جوان در جواب گفت: من پیش خدا آبرو ندارم زیرا تا حال کار نیک بجا نیاوردم و جرات ندارم از خدا چیزى در خواست نمایم.

عابد دیر نشین گفت: پس من دعا کنم و تو آمین بگو جوان جواب داد قبول کردم راهب رو بطرف خدا نمود درخواست حاجت خویش کرد جوان نیز آمین گفت فورا به امر پروردگار لکه ابرى در آسمان پیدا شد و! سر آنان سایه افکند و مدتى زیر همان ابر راه رفتند و پس از زمانى به سر دوراهى رسیدند و از یکدیگر جدا و مفارقت نمودند و هر کدام راه خود را پیش گرفت ناگهان راهب دید تکه اب بالاى سر آن جوان به حرکت در آمد.

عابد گفت: اى جوان تو خوبتر از من بوده‏اى و براى احترام و مقام تو بوده است که خداوند این قطعه ابر فرستاده بود خواهش دارم از قصه و سرگذشت خود مرا مطلع ساز.

جوان داستان خود را با آن زن به عابد شرح داد راهب گفت: اى جوان بدان در اثر خوف و ترس که بخود راه داده‏اى خداوند از سر تقصیرات تو گذشته و ترا آمرزیده و متوجه باش که دیگر پس از این به طرف معصیت نروى‏(1)

اینکه حضرت امام صادق (علیه السلام) فرموده است کسى که از گناه توبه کند مثل اینکه گناه نکرده است همین روایت بود که ذکر شد آن جوان توبه کرد خداوند تبارک و تعالى هم او را پاک کرد و دعایش مستجاب کرد و در آخرت هم اهل بهشت است و در دنیا در پیش مردم عزیز و محترم و امین مال مردم است اما شیطان قوى است انسان را وادار مى‏کند به معصیت بعد گرفتارش مى‏کند حالا یا به مال یا به مقام شاعر خوب سروده:

 

آنکس که بداند و بداند که بداند

اسب شرف خویش از گنبد گردن بجهاند

آنکس که بداند و بداند که بداند

زود بیدار کنش خفته نماند


(1) - اصول کافى ج 2 ص 69

40حدیث زیبا از امام علی (ع)

چهل حدیث زیبا از امیرالمومنین (ع) که توسط وبلاگ ما از منابع های مختلف تهیه شده است

امام علی (ع)                                                                                   

1 ـ قالَ الاْمامُ علی - عَلَیْهِ السلام - : إغْتَنِمُوا الدُّعاءَ عِنْدَ خَمْسَةِ مَواطِنَ: عِنْدَ قِرائَةِ الْقُرْآنِ، وَ عِنْدَ الاْذانِ، وَ عِنْدَ نُزُولِ الْغَیْثِ، وَ عِنْدَ الْتِقاءِ الصَفَّیْنِ لِلشَّهادَةِ، وَ عِنْدَ دَعْوَةِ الْمَظْلُومِ، فَاِنَّهُ لَیْسَ لَها حِجابٌ دوُنَ الْعَرْشِ.

«بحارالأنوار، ج 90، ص 343، ح 1»

امام علی - علیه السلام - فرمود: پنج موقع را برای دعا و حاجت خواستن غنیمت شمارید: موقع تلاوت قرآن، موقع اذان، موقع بارش باران، موقع جنگ و جهاد ـ فی سبیل اللّه ـ موقع ناراحتی و آه کشیدن مظلوم. در چنین موقعیت ها مانعی برای استجابت دعا نیست.

 

 

2ـ قالَ الاْمامُ علی - علیه السلام - : اَلْعِلْمُ وِراثَةٌ کَریمَةٌ، وَ الاْدَبُ حُلَلٌ حِسانٌ، وَ الْفِکْرَةُ مِرآةٌ صافِیَةٌ، وَ الاْعْتِذارُ مُنْذِرٌ ناصِحٌ، وَ کَفی بِکَ أَدَباً تَرْکُکَ ما کَرِهْتَهُ مِنْ غَیْرِکَ.

«بحارالأنوار، ج 1، ص 169، ح 20»

امام علی - علیه السلام - فرمود: علم؛ ارثیه ای با ارزش، و ادب؛ زیوری نیکو، و اندیشه؛ آئینه ای صاف، و پوزش خواستن؛ هشدار دهنده ای دلسوز خواهد بود. و برای با أدب بودنت همین بس که آنچه برای خود دوست نداری، در حقّ دیگران روا نداشته باشی.

 

 

3ـ قالَ الاْمامُ علی - علیه السلام - : اَلـْحَقُّ جَدیدٌ وَ إنْ طالَتِ الاْیّامُ، وَ الْباطِلُ مَخْذُولٌ وَ إنْ نَصَرَهُ أقْوامٌ.

«وسائل الشّیعة، ج 25، ص 434، ح 32292»

امام علی - علیه السلام - فرمود: حقّ و حقیقت در تمام حالات جدید و تازه است گر چه مدّتی بر آن گذشته باشد. و باطل همیشه پست و بی أساس است گر چه افراد بسیاری از آن حمایت کنند.

 

 

4ـ قالَ الاْمامُ علی - علیه السلام - : اَلدُّنْیا تُطْلَبُ لِثَلاثَةِ أشْیاء: اَلْغِنی، وَ الْعِزِّ، وَ الرّاحَةِ، فَمَنْ زَهِدَ فیها عَزَّ، وَ مَنْ قَنَعَ إسْتَغْنی، وَ مَنْ قَلَّ سَعْیُهُ إسْتَراحَ.

«وافی، ج 4، ص 402»

امام علی - علیه السلام - فرمود: دنیا و اموال آن، برای سه هدف دنبال می شود: بی نیازی، عزّت و شوکت، آسایش و آسوده بودن. هر که زاهد باشد؛ عزیز و با شخصیّت است، هر که قانع باشد؛ بی نیاز و غنی گردد، هر که کمتر خود را در تلاش و زحمت قرار دهد؛ همیشه آسوده و در آسایش است.

 

 

5ـ قالَ الاْمامُ علی - علیه السلام - : لَوْ لاَ الدّینُ وَ التُّقی، لَکُنْتُ أدْهَی الْعَرَبِ.

«أعیان الشّیعة، ج 1، ص 350»

امام علی - علیه السلام - فرمود: چنانچه دین داری و تقوای الهی نمی بود، هر آینه سیاستمدارترین افراد بودم ـ ولی دین و تقوا مانع سیاست بازی می شود ـ.

 

 

6ـ قالَ الاْمامُ علی - علیه السلام - : اَلْمُلُوکُ حُکّامٌ عَلَی النّاسِ، وَ الْعِلْمُ حاکِمٌ عَلَیْهِمْ، وَ حَسْبُکَ مِنَ الْعِلْمِ أنْ تَخْشَی اللّهَ، وَ حَسْبُکَ مِنَ الْجَهْلِ أنْ تَعْجِبَ بِعِلْمِکَ.

«أمالی طوسی، ج 1، ص 55»

امام علی - علیه السلام - فرمود: ملوک بر مردم حاکم هستند و علم بر تمامی ایشان حاکم خواهد بود، تو را در علم کافی است که از خداوند ترسناک باشی؛ و به دانش و علم خود بالیدن، بهترین نشانه نادانی است.

 

 

7ـ قالَ الاْمامُ علی - علیه السلام - : ما مِنْ یَوْم یَمُرُّ عَلَی ابْنِ آدَم إلاّ قالَ لَهُ ذلِکَ الْیَوْمُ: یَابْنَ آدَم أنَا یَوُمٌ جَدیدٌ وَ أناَ عَلَیْکَ شَهیدٌ.فَقُلْ فیَّ خَیْراً، وَ اعْمَلْ فیَّ خَیْرَاً، أشْهَدُ لَکَ بِهِ فِی الْقِیامَةِ، فَإنَّکَ لَنْ تَرانی بَعْدَهُ أبَداً.

«أمالی صدوق، ص 95»

امام علی - علیه السلام - فرمود: هر روزی که بر انسان وارد شود، گوید: من روز جدیدی هستم، من بر اعمال و گفتار تو شاهد می باشم. سعی کن سخن خوب و مفید بگوئی، کار خوب و نیک انجام دهی. من در روز قیامت شاهد اعمال و گفتار تو خواهم بود. و بدان امروز که پایان یابد دیگر مرا نخواهی دید و قابل جبران نیست.

 

 

8ـ قالَ الاْمامُ علی - علیه السلام - : فِی الْمَرَضِ یُصیبُ الصَبیَّ، کَفّارَةٌ لِوالِدَیْهِ.

«بحار الأنوار، ج 5، ص 317، ح 16»

امام علی - علیه السلام - فرمود: مریضی کودک، کفّاره گناهان پدر و مادرش می باشد.

 

 

9ـ قالَ الاْمامُ علی - علیه السلام - : الزَّبیبُ یَشُدُّ الْقَلْبِ، وَ یُذْهِبُ بِالْمَرَضِ، وَ یُطْفِیءُ الْحَرارَةَ، وَ یُطیِّبُ النَّفْسَ.

«أمالی طوسی، ج 1، ص 372»

امام علی - علیه السلام - فرمود: خوردن مویز ـ کشمش سیاه ـ قلب را تقویت، مرض ها را برطرف، و حرارت بدن را خاموش، و روان را پاک می گرداند.

 

 

10ـ قالَ الاْمامُ علی - علیه السلام - : أطْعِمُوا صِبْیانَکُمُ الرُّمانَ، فَإنَّهُ اَسْرَعُ لاِلْسِنَتِهِمْ.

«أمالی طوسی، ج 1، ص 372»

امام علی - علیه السلام - فرمود: به کودکان خود أنار بخورانید تا زبانشان بهتر و زودتر باز شود.

 

 

11ـ قالَ الاْمامُ علی - علیه السلام - : أطْرِقُوا أهالیکُمْ فی کُلِّ لَیْلَةِ جُمْعَة بِشَیْء مِنَ الْفاکِهَةِ، کَیْ یَفْرَحُوا بِالْجُمْعَةِ.

«بحارالأنوار، ج 101، ص 73، ح 24»

امام علی - علیه السلام - فرمود: در هر شب جمعه همراه با مقداری میوه بر اهل منزل و خانواده خود وارد شوید تا موجب شادمانی آن ها در جمعه گردد.

 

 

12ـ قالَ الاْمامُ علی - علیه السلام - : کُلُوا ما یَسْقُطُ مِنَ الْخوانِ فَإنَّهُ شِفاءٌ مِنْ کُلِّ داء بِإذْنِ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ، لِمَنْ اَرادَ أنْ یَسْتَشْفِیَ بِهِ.

«مستدرک الوسائل، ج 16، ص 291، ح 19920»

امام علی - علیه السلام - فرمود: آنچه اطراف ظرف غذا و سفره می ریزد جمع کنید و بخورید، که همانا هرکس آن ها را به قصد شفا میل نماید، به اذن حق تعالی شفای تمام دردهای او خواهد شد.

 

 

13ـ قالَ الاْمامُ علی - علیه السلام - :لا ینبغی للعبد ان یثق بخصلتین: العافیة و الغنی، بَیْنا تَراهُ مُعافاً اِذْ سَقُمَ، وَ بَیْنا تَراهُ غنیّاً إذِ افْتَقَرَ.

«بحارالأنوار، ج 69، ص 68»

امام علی - علیه السلام - فرمود: سزاوار نیست که بنده خدا، در دوران زندگی به دو خصوصیّت اعتماد کند و به آن دلبسته باشد: یکی عافیت و تندرستی و دیگری ثروت و بی نیازی است. زیرا چه بسا در حال صحّت و سلامتی می باشد ولی ناگهان انواع مریضی ها بر او عارض می گردد و یا آن که در موقعیّت و امکانات خوبی است، ناگهان فقیر و بیچاره می شود، ـ پس بدانیم که دنیا و تمام امکانات آن بی ارزش و بیوفا خواهد بود و تنها عمل صالح مفید و سودبخش می باشد ـ.

 

 

14ـ قالَ الاْمامُ علی - علیه السلام - : لِلْمُرائی ثَلاثُ عَلامات: یَکْسِلُ إذا کانَ وَحْدَهُ، وَ یَنْشطُ إذاکانَ فِی النّاسِ، وَ یَزیدُ فِی الْعَمَلِ إذا أُثْنِی عَلَیْهِ، وَ یَنْقُصُ إذا ذُمَّ.

«تنبیه الخواطر، ص 195»

امام علی - علیه السلام - فرمود: برای ریاکار سه نشانه است: در تنهائی کسل و بی حال، در بین مردم سرحال و بانشاط می باشد. هنگامی که او را تمجید و تعریف کنند خوب و زیاد کار می کند و اگر انتقاد شود سُستی و کم کاری می کند.

 

 

15ـ قالَ الاْمامُ علی - علیه السلام - : اَوْحَی اللّهُ تَبارَکَ وَ تَعالی إلی نَبیٍّ مِنَ الاْنْبیاءِ: قُلْ لِقَوْمِکَ لا یَلْبِسُوا لِباسَ أعْدائی، وَ لا یَطْعَمُوا مَطاعِمَ أعْدائی، وَ لا یَتَشَکَّلُوا بِمَشاکِلِ أعْدائی، فَیَکُونُوا أعْدائی.

«مستدرک الوسائل، ج 3، ص 210، ح 3386»

امام علی - علیه السلام - فرمود: خداوند تبارک و تعالی بر یکی از پیامبرانش وحی فرستاد: به امّت خود بگو: لباس دشمنان مرا نپوشند و غذای دشمنان مرا میل نکنند و هم شکل دشمنان من نگردند، وگرنه ایشان هم دشمن من خواهند بود.

 

 

16ـ قالَ الاْمامُ علی - علیه السلام - : اَلْعُقُولُ أئِمَّةُ الأفْکارِ، وَ الاْفْکارُ أئِمَّةُ الْقُلُوبِ، وَ الْقُلُوبُ أئِمَّةُ الْحَواسِّ، وَ الْحَواسُّ أئِمَّةُ الاْعْضاءِ.

«بحارالأنوار، ج 1، ص 96، ح 40»

امام علی - علیه السلام - فرمود: عقل هر انسانی پیشوای فکر و اندیشه اوست؛ و فکر پیشوای قلب و درون او خواهد بود؛ و قلب پیشوای حوّاس پنج گانه می باشد، و حوّاس پیشوای تمامی اعضاء و جوارح است.

 

 

17ـ قالَ الاْمامُ علی - علیه السلام - : تَفَضَّلْ عَلی مَنْ شِئْتَ فَأنْتَ أمیرُهُ، وَ اسْتَغِْنِ عَمَّنْ شِئْتَ فَأنْتَ نَظیرُهُ، وَ افْتَقِرْ إلی مَنْ شِئْتَ فَأنْتَ أسیرُهُ.

«بحارالأنوار، ج 70، ص 13»

امام علی - علیه السلام - فرمود: بر هر که خواهی نیکی و احسان نما، تا رئیس و سرور او گردی؛ و از هر که خواهی بی نیازی جوی تا همانند او باشی. و خود را نیازمند هر که خواهی بدان ـ و از او تقاضای کمک نما ـ تا اسیر او گردی.

 

 

18ـ قالَ الاْمامُ علی - علیه السلام - : أعَزُّ الْعِزِّ الْعِلْمُ، لاِنَّ بِهِ مَعْرِفَةُ الْمَعادِ وَ الْمَعاشِ، وَ أذَلُّ الذُّلِّ الْجَهْلُ، لاِنَّ صاحِبَهُ أصَمُّ، أبْکَمٌ، أعْمی، حَیْرانٌ.

«نزهة الناظر و تنبیه الخاطر، ص 70، ح 65»

امام علی - علیه السلام - فرمود: عزیزترین عزّت ها علم و کمال است، برای این که شناخت معاد و تأمین معاشِ انسان، به وسیله آن انجام می پذیرد. و پست ترین ذلّت ها جهل و نادانی است، زیرا که صاحبش همیشه در کری و لالی و کوری می باشد و در تمام امور سرگردان خواهد بود.

 

 

19ـ قالَ الاْمامُ علی - علیه السلام - : جُلُوسُ ساعَة عِنْدَ الْعُلَماءِ أحَبُّ إلَی اللّهِ مِنْ عِبادَةِ ألْفِ سَنَة، وَ النَّظَرُ إلَی الْعالِمِ أحَبُّ إلَی اللّهِ مِنْ إعْتِکافِ سَنَة فی بَیْتِ اللّهِ، وَ زیارَةُ الْعُلَماءِ أحَبُّ إلَی اللّهِ تَعالی مِنْ سَبْعینَ طَوافاً حَوْلَ الْبَیْتِ، وَ أفْضَلُ مِنْ سَبْعینَ حَجَّة وَ عُمْرَة مَبْرُورَة مَقْبُولَة، وَ رَفَعَ اللّهُ تَعالی لَهُ سَبْعینَ دَرَجَةً، وَ أنْزَلَ اللّهُ عَلَیْهِ الرَّحْمَةَ، وَ شَهِدَتْ لَهُ الْمَلائِکَةُ: أنَّ الْجَنَّةَ وَ جَبَتْ لَهُ.

«بحارالأنوار، ج 1، ص 205، ح 33»

امام علی - علیه السلام - فرمود: یک ساعت در محضر علماء نشستن ـ که انسان را به مبدأ و معاد آشنا سازند ـ از هزار سال عبادت نزد خداوند محبوب تر خواهد بود. توجّه و نگاه به عالِم از إعتکاف و یک سال عبادت ـ مستحبّی ـ در خانه خدا بهتر است. زیارت و دیدار علماء، نزد خداوند از هفتاد مرتبه طواف اطراف کعبه محبوب تر خواهد بود، و نیز افضل از هفتاد حجّ و عمره قبول شده می باشد. همچنین خداوند او را هفتاد مرحله ترفیعِ درجه می دهد و رحمت و برکت خود را بر او نازل می گرداند، و ملائکه شهادت می دهند به این که او اهل بهشت است.

 

 

20ـ قالَ الاْمامُ علی - علیه السلام - : یَا ابْنَ آدَم، لا تَحْمِلْ هَمَّ یَوْمِکَ الَّذی لَمْ یَأتِکَ عَلی یَوْمِکَ الَّذی أنْتَ فیهِ، فَإنْ یَکُنْ بَقِیَ مِنْ أجَلِکَ، فَإنَّ اللّهَ فیهِ یَرْزُقُکَ.

«نزهة الناظر و تنبیه الخاطر، ص 52، ح 26»

امام علی - علیه السلام - فرمود: ای فرزند آدم، غُصّه رزق و آذوقه آن روزی که در پیش داری و هنوز نیامده است نخور، زیرا چنانچه زنده بمانی و عمرت باقی باشد خداوند متعال روزی آن روز را هم می رساند.

 

 

21ـ قالَ الاْمامُ علی - علیه السلام - : قَدْرُ الرَّجُلِ عَلی قَدْرِ هِمَّتِهِ، وَ شُجاعَتُهُ عَلی قَدْرِ نَفَقَتِهِ، وَ صِداقَتُهُ عَلی قَدْرِ مُرُوَّتِهِ، وَ عِفَّتُهُ عَلی قَدْرِ غِیْرَتِهِ.

«نزهة الناظر و تنبیه الخاطر، ص 46، ح 12»

امام علی - علیه السلام - فرمود: ارزش هر انسانی به قدر همّت اوست، و شجاعت و توان هر شخصی به مقدار گذشت و احسان اوست، و درستکاری و صداقت او به قدر جوانمردی اوست، و پاکدامنی و عفّت هر فرد به اندازه غیرت او خواهد بود.

 

 

22ـ قالَ الاْمامُ علی - علیه السلام - : مَنْ شَرِبَ مِنْ سُؤْرِ أخیهِ تَبَرُّکاً بِهِ، خَلَقَ اللّهُ بَیْنَهُما مَلِکاً یَسْتَغْفِرُ لَهُما حَتّی تَقُومَ السّاعَةُ.

«اختصاص شیخ مفید، ص 189»

امام علی - علیه السلام - فرمود: کسی که دهن خورده برادر مؤمنش را به عنوان تبرّک میل نماید، خداوند متعال ملکی را مأمور می گرداند تا برای آن دو نفر تا روز قیامت طلب آمرزش و مغفرت نماید.

 

 

23ـ قالَ الاْمامُ علی - علیه السلام - : لا خَیْرَ فِی الدُّنْیا إلاّ لِرَجُلَیْنِ: رَجَلٌ یَزْدادُ فی کُلِّ یَوْم إحْساناً، وَ رَجُلٌ یَتَدارَکُ ذَنْبَهُ بِالتَّوْبَةِ، وَ أنّی لَهُ بِالتَّوْبَةِ، وَالله لَوْسَجَدَ حَتّی یَنْقَطِعَ عُنُقُهُ ما قَبِلَ اللهُ مِنْهُ إلاّ بِوِلایَتِنا أهْلِ الْبَیْتِ.

«وسائل الشیعة، ج 16، ص 76، ح 5»

امام علی - علیه السلام - فرمود: خیر و خوبی در دنیا وجود ندارد مگر برای دو دسته: دسته اوّل آنان که سعی نمایند در هر روز، نسبت به گذشته کار بهتری انجام دهند. دسته دوّم آنان که نسبت به خطاها و گناهان گذشته خود پشیمان و سرافکنده گردند و توبه نمایند، و توبه کسی پذیرفته نیست مگر آن که با اعتقاد بر ولایت ما اهل بیت عصمت و طهارت باشد.

 

 

24ـ قالَ الاْمامُ علی - علیه السلام - : عَجِبْتُ لاِبْنِ آدَم، أوَّلُهُ نُطْفَةٌ، وَ آخِرُهُ جیفَةٌ، وَ هُوَ قائِمٌ بَیْنَهُما وِعاءٌ لِلْغائِطِ، ثُمَّ یَتَکَبَّرُ.

«وسائل الشّیعة، ج 1، ص 334، ح 880»

امام علی - علیه السلام - فرمود: تعجبّ می کنم از کسی که اوّلش قطره ای آب ترش شده و عاقبتش لاشه ای متعفّن ـ بد بو ـ خواهد بود و خود را ظرف فضولات قرار داده است، با این حال تکبّر و بزرگ منشی هم می نماید.

 

 

25ـ قالَ الاْمامُ علی - علیه السلام - : إیّاکُمْ وَ الدَّیْن، فَإنَّهُ هَمٌّ بِاللَّیْلِ وَ ذُلٌّ بِالنَّهارِ.

«وسائل الشّیعة، ج 18، ص 316، ح 23750»

امام علی - علیه السلام - فرمود: از گرفتن نسیه و قرض، خود را برهانید، چون که سبب غم و اندوه شبانه و ذلّت و خواری در روز خواهد گشت.

 

 

26ـ قالَ الاْمامُ علی - علیه السلام - : إنَّ الْعالِمَ الْکاتِمَ عِلْمَهُ یُبْعَثُ أنْتَنَ أهْلِ الْقِیامَةِ، تَلْعَنُهُ کُلُّ دابَّة مِنْ دَوابِّ الاْرْضِ الصِّغارِ.

«وسائل الشّیعة، ج 16، ص 270، ح 21539»

امام علی - علیه السلام - فرمود: آن عالم و دانشمندی که علم خود را ـ در بیان حقایق ـ برای دیگران کتمان کند، روز قیامت با بدترین بوها محشور می شود و مورد نفرت و نفرین تمام موجودات قرار می گیرد.

 

 

27ـ قالَ الاْمامُ علی - علیه السلام - : یا کُمَیْلُ، قُلِ الْحَقَّ عَلی کُلِّ حال، وَوادِدِ الْمُتَّقینَ، وَاهْجُرِ الفاسِقینَ، وَجانِبِ المُنافِقینَ، وَلاتُصاحِبِ الخائِنینَ.

«بحارالأنوار، ج 77، ص 271، ح 1»

امام علی - علیه السلام - فرمود: در هر حالتی حقّ را بگو و مدافع آن باش، دوستی و معاشرت با پرهیزگاران را ادامه ده، و از فاسقین و معصیت کاران کناره گیری کن، و از منافقان دوری و فرار کن، و با خیانتکاران همراهی و هم نشینی منما.

 

 

28ـ قالَ الاْمامُ علی - علیه السلام - : فی وَصیَّتِهِ لِلْحَسَنِ - علیه السلام - : سَلْ عَنِ الرَّفیقِ قَبْلَ الطَّریقِ، وَعَنِ الْجارِ قَبْلَ الدّارِ.

«بحارالأنوار، ج 76، ص 155، ح 36»

امام علی - علیه السلام - ضمن سفارشی به فرزندش امام حسن - علیه السلام - فرمود: پیش از آن که بخواهی مسافرت بروی، رفیق مناسب راه را جویا باش، و پیش از آن که منزلی را تهیّه کنی همسایگان را بررسی کن که چگونه هستند.

 

 

29ـ قالَ الاْمامُ علی - علیه السلام - : اِعْجابُ الْمَرْءِ بِنَفْسِهِ دَلیلٌ عَلی ضَعْفِ عَقْلِهِ.

«الکافی، ج 1، ص 27»

امام علی - علیه السلام - فرمود: فخر کردن انسان به خودش، نشانه کم عقلی او می باشد.

 

 

30ـ قالَ الاْمامُ علی - علیه السلام - : أیُّهَا النّاسُ، إِیّاکُمْ وُحُبَّ الدُّنْیا، فَإِنَّها رَأْسُ کُلِّ خَطیئَة، وَبابُ کُلِّ بَلیَّة، وَداعی کُلِّ رَزِیَّة.

«تحف العقول، ص 152»

امام علی - علیه السلام - فرمود: ای گروه مردم، نسبت به محبّت و علاقه به دنیا مواظب باشید، چون که علاقه و محبّت به دنیا اساس هر خطا و انحرافی است، و دروازه هر بلا و گرفتاری است، و نزدیک کننده هر فتنه و آشوب؛ و نیز آورنده هر مصیبت و مشکلی است.

 

 

31ـ قالَ الاْمامُ علی - علیه السلام - : السُّکْرُ أرْبَعُ السُّکْراتِ: سُکْرُ الشَّرابِ، وَسُکْرُ الْمالِ، وَسُکْرُ النَّوْمِ، وَسُکْرُ الْمُلْکِ.

«بحارالأنوار، ج 73، ص 142، ح 18»

امام علی - علیه السلام - فرمود: مستی در چهار چیز است: مستی از شراب (و خمر)، مستی مال و ثروت، مستی خواب، مستی ریاست و مقام.

 

 

32ـ قالَ الاْمامُ علی - علیه السلام - : أللِّسانُ سَبُعٌ إِنْ خُلِّیَ عَنْهُ عَقَرَ.

«شرح نهج البلاغه ابن عبده، ج 3، ص 165»

امام علی - علیه السلام - فرمود: زبان، همچون درّنده ای است که اگر آزاد باشد زخم و جراحت (سختی به جسم و ایمان) خواهد زد.

 

 

33ـ قالَ الاْمامُ علی - علیه السلام - : یَوْمُ الْمَظْلُومِ عَلَی الظّالِمِ أشَدُّ مِنْ یَوْمِ الظّالِمِ عَلَی الْمَظْلُومِ.

«شرح نهج البلاغه فیض الاسلام، ص 1193»

امام علی - علیه السلام - فرمود: روز داد خواهی مظلوم بر علیه ظالم سخت تر است از روزی که ظالم ستم بر مظلوم می کند.

 

 

34ـ قالَ الاْمامُ علی - علیه السلام - : فِی الْقُرْآنِ نَبَأُ ما قَبْلَکُمْ، وَخَبَرُ ما بَعْدَکُمْ، وَحُکْمُ ما بَیْنِکُمْ.

«شرح نهج البلاغه فیض الاسلام، ص 1235»

امام علی - علیه السلام - فرمود: قرآن احوال گذشتگان، و أخبار آینده را در بردارد، و شرح وظایف شما را بیان کرده است.

 

 

35ـ قالَ الاْمامُ علی - علیه السلام - : نَزَلَ الْقُرْآنُ أثْلاثاً، ثُلْثٌ فینا وَفی عَدُوِّنا، وَثُلْثٌ سُنَنٌ وَ أمْثالٌ، وَثُلْثٌ فَرائِض وَأحْکامٌ.

«الکافی، ج 2، ص 627، ح 2»

امام علی - علیه السلام - فرمود: نزول قرآن بر سه قسمت است: یک قسمت آن درباره اهل بیت عصمت و طهارت: و دشمنان و مخالفان ایشان؛ و قسمت دیگر آن، اخلاقیّات و ضرب المثلها؛ و قسمت سوّم در بیان واجبات و احکام إلهی می باشد.

 

 

36ـ قالَ الاْمامُ علی - علیه السلام - : ألْمُؤْمِنُ نَفْسُهُ مِنْهُ فی تَعَب، وَالنّاسُ مِنْهُ فی راحَة.

«بحارالأنوار، ج 75، ص 53، ح 10»

امام علی - علیه السلام - فرمود: مؤمن آن کسی است که خود را به جهت رفاه مردم در زحمت بیندازد و دیگران از او در أمنیّت و آسایش باشند.

 

 

37ـ قالَ الاْمامُ علی - علیه السلام - : کَتَبَ اللّهُ الْجِهادَ عَلَی الرِّجالِ وَالنِّساءِ، فَجِهادُ الرَّجُلِ بَذْلُ مالِهِ وَنَفْسِهِ حَتّی یُقْتَلَ فی سَبیلِ اللّه، وَجِهادُ الْمَرْئَةِ أنْ تَصْبِرَ عَلی ماتَری مِنْ أذی زَوْجِها وَغِیْرَتِهِ.

«وسائل الشّیعة، ج 15، ص 23، ح 19934»

امام علی - علیه السلام - فرمود: خداوند جهاد را بر مردان و زنان لازم دانسته است. پس جهاد مرد، آن است که از مال و جانش بگذرد تا جائی که در راه خدا کشته و شهید شود. و جهاد زن آن است که در مقابل زحمات و صدمات شوهر و بر غیرت و جوانمردی او صبر نماید.

 

 

38ـ قالَ الاْمامُ علی - علیه السلام - : فی تَقَلُّبِ الاْحْوالِ عُلِمَ جَواهِرُ الرِّجالِ.

«شرح نهج البلاغه فیض الإسلام، ص 1183»

امام علی - علیه السلام - فرمود: در تغییر و دگرگونی حالات و حوادث، فطرت و حقیقت اشخاص شناخته می شود.

 

 

39ـ قالَ الاْمامُ علی - علیه السلام - : إنّ الْیَوْمَ عَمَلٌ وَلا حِسابَ، وَغَداً حِسابٌ وَ لا عَمَل.

«شرح نهج البلاغه ابن عبده، ج 1»

امام علی - علیه السلام - فرمود: امروزه - در دنیا - زحمت و فعالیّت، بدون حساب است و فردای قیامت، حساب و بررسی اعمال و دریافت پاداش است.

 

 

40ـ قالَ الاْمامُ علی - علیه السلام - : إتَّقُوا مَعَاصِیَ اللّهِ فِی الْخَلَواتِ فَإنَّ الشّاهِدَ هُوَ الْحاکِم.

«شرح نهج البلاغه ابن عبده، ج 3، ص 324»

امام علی - علیه السلام - فرمود: دوری و اجتناب کنید از معصیت های إلهی، حتّی در پنهانی، پس به درستی که خداوند شاهد اعمال و نیّات است؛ و نیز او حاکم و قاضی خواهد بود.

 

ضرورت آشنایی با امام زمان (ع) در منابع اهل تشیع و تسنن

پدید آورنده : اشاره ، صفحه 52
 
من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتته جاهلیه «کسی که بمیرد و نشناسد امام زمانش را همانا با مرگ در جهالت مرده است » شناخت موعود آخر الزمان و حجت بر حق زمان، تکلیف همیشه شیعه اهل بیت است.
در این باره روایات بسیاری در منابع روایی مسلمین اعم از شیعیان و برادران اهل تسنن آمده است.
 
واحد تحقیقات مرکز فرهنگی موعود، تحقیق و تفحص درباره روایات را در دستور کار خود قرار داده است.
 
این مقاله، در زمره اولین آثاری است که بحضور طالبان چشمه خورشید تقدیم می شود.
 
از دلایل عقلی و نقلی فراوانی استفاده می شود که باید همه انسانها در همه اعصار و امصار، امام زمان خود را بشناسند، وگرنه رشته اتصال آنان از آئین مقدس اسلام گسسته، به عهد بربریت و جاهلیت خواهند پیوست.
 
در این مقاله ما در صدد برشمردن دلایل عقلی و نقلی این حقیقت نیستیم، بلکه تنها از اسناد و مدارک حدیث معروف: «من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتته جاهلیة » سخن خواهیم گفت و تعبیرهای مختلف این حدیث شریف را به مقداری که در یک مقال بگنجد برخواهیم شمرد.
 
با توجه به این که این حدیث با تعبیرهای مختلفی در منابع اهل تشیع و تسنن آمده، متون وارده را با دقت کامل بررسی کرده، در سه بخش تقدیم خوانندگان گرامی می نماییم:
 
1-متونی که عینا - بدون هیچ کم و زیاد - در منابع شیعه و سنی آمده است.
 
2- متونی که فقط در منابع اهل سنت آمده است.
 
3- متونی که فقط در منابع شیعه وارد شده است.
بخش اول:
 
متونی که در منابع شیعه و سنی بدون هیچ کم و کاست آمده:
 
1- «من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة جاهلیة »:
 
«هرکس بمیرد و امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلی مرده است.»
 
این متن مشهورترین متن این حدیث شریف است که جمع کثیری از علمای شیعه و سنی آن را با سلسله اسناد خود، در کتابهای حدیثی،لام صلی الله علیه و آله روایت کرده اند.
 
و اینک راویان این حدیث با این تعبیر از علمای شیعه:
 
1- سید مرتضی علم الهدی، متوفای 436 ه . (1)
 
2- امین الاسلام، ابوعلی، فضل بن حسن طبرسی، متوفای 548 ه. (2)
 
3- علی بن عیسی اربلی، متوفای 693 ه . (3)
 
4- علی بن حسین بن عبدالعالی، مشهور به «محقق کرکی » متوفای 940 ه . (4)
 
5 - شیخ بهاءالدین محمد عاملی، مشهور به «شیخ بهائی » متوفای 1030 ه . (5)
 
6 - ملا محسن فیض کاشانی، متوفای 1091 ه . (6)
 
7- محمدبن حسن، مشهور به «شیخ حر عاملی » متوفای 4-11 ه. (7)
 
8 - مولی محمد باقر مجلسی، متوفای 1110 ه . (8)
 
و اما راویان این حدیث شریف به همین تعبیر از اهل سنت:
 
1- مسلم بن حجاج نیشابوری، متوفای 261 ه . (9)
 
2- قاضی عبدالجبار معتزلی، متوفای 415 ه . (10)
 
3- محمدبن فتوح حمیدی، متوفای 488 ه . (11)
 
4- مسعودبن عمر بن عبدالله، مشهور به «سعدالدین تفتازانی » متوفای 791 ه . (12)
 
5 - علی بن سلطان، مشهور به «ملا علی قاری » (13)
 
6 - مولی حیدر علی فیض آبادی هندی، متوفای 1205 ه . (14)
 
7- حافظ سلیمان بن ابراهیم قندوزی، متوفای 1294 ه . (15)
 
2- «من مات ولم یعرف امام زمانه فقد مات میتة جاهلیة »:
 
در این متن فقط کلمه «فقد» بر متن نخستین افزوده شده و مفهوم حدیث را با تاکید بیشتری بیان می کند.
 
این متن را از علمای بزرگ شیعه: ابوجعفر محمد بن علی بن شهراشوب، متوفای 588 ه . روایت کرده (16) و از علمای اهل سنت گروهی آن را نقل کرده اند که از آن جمله است:
 
1- شیخ ابوسعید خادمی حنفی، متوفای 1168 ه . (17)
 
2- قاضی بهلول بهجت افندی، مشهور به «قاضی زنگنه زوری » متوفای 1350 ه . (18)
 
3- «من مات بغیر امام مات میتة جاهلیة »:
 
«هر کس بدون امام از دنیا برود به مرگ جاهلی از دنیا رفته است.»
 
راویان حدیث شریف از علمای شیعه:
 
هور به «شیخ مفید» متوفای 413 ه . (19)
 
2- محمد بن مسعود بن عیاش سلمی، از بزرگان قرن سوم هجری. (20)
 
3- شیخ محمد مشهدی، از علمای قرن دوازدهم هجری. (21)
 
و اما راویان آن از علمای بزرگ اهل سنت:
 
1- ابوداوود سلیمان بن داود طیالسی، متوفای 204 ه . (22)
 
2- احمد حنبل پیشوای حنابله، متوفای 241 ه . (23)
 
3- ابوالقاسم سلیمان بن احمد طبرانی، متوفای 360 ه . (24)
 
4- عبدالحمید، ابن ابی الحدید معتزلی، متوفای 656 ه . (25)
 
5- نورالدین علی بن ابی بکر هیثمی، متوفای 807 ه . (26)
 
6- علی بن حسام الدین، مشهور به «متقی هندی » متوفای 975 ه. (27)
 
7- محمد بن سلیمان مغربی، متوفای 1094 ه . (27)
 
4- «من مات لا یعرف امامه مات میتة جاهلیة »:
 
«هرکس بمیرد و امامش را نشناسد با مرگ جاهلی مرده است.»
 
این متن را حافظ سلیمان بن ابراهیم قندوزی، متوفای 1294 ه . از بزرگان اهل سنت در کتاب ارزشمند «ینابیع المودة » روایت کرده (28) و جمع کثیری از علمای بزرگ شیعه آن را در منابع حدیثی خود آورده اند که از آن جمله است:
 
1- ابوجعفر احمدبن محمد بن خالد برقی، متوفای 274 ه . (29)
 
2- علی بن حسین بن موسی بن بابویه - پدر شیخ صدوق - متوفای 329 ه . (30)
 
3- محمدبن یعقوب کلینی، متوفای 329 ه. (31)
 
4- محمد بن ابراهیم نعمانی، از بزرگان شیعه در قرن چهاردهم هجری. (32)
 
5 - محمد بن علی بن بابویه، مشهور به «شیخ صدوق » متوفای 381 ه . (33)
 
6 - ابوجعفر محمد بن حسن طوسی، متوفای 460 ه . (34)
 
7- سید هاشم بحرانی، متوفای 1109 ه . (35)
 
8 - مولی محمد باقر مجلسی، متوفای 1110 ه . (36)
 
5 - «من مات لیس علیه امام فمیتته جاهلیة »:
 
«هرکس بمیرد و امامی بر او نباشد، مرگش بر عهده جاهلیت است.»
 
این متن را از بزرگان اهل سنت «طبرانی » متوفای 360 ه. در معجم کبیر (37) و فضل بن شاذان نیشابوری، متوفای 260 ه . از اصحاب امام رضا علیه السلام در کتاب گرانسنگ «الایضاح » روایت کرده اند. (38)
 
6 - «من مات و لیس علیه امام، فمتتته میتة جاهلیة »:
 
«هر کس بمیرد و امامی بر او نباشد، مرگش همانند مرگ دوران جاهلیت است.»
 
این متن را پیشوای محدثان شیعه، محمد بن یعقوب کلینی، متوفای 329 ه. در کافی شریف روایت نموده، (39) و گروهی از علمای اهل تسنن در کتابهای حدیثی خود آورده اند که از آن جمله است:
 
1- احمد بن عمر بزار، متوفای 320 ه . در زوائد. (40)
 
ثمی، متوفای 807 ه . در مجمع و کشف الاستار. (41)
 
7- «من مات و لیس له امام مات میتة جاهلیة »:
 
«هر کس در حالی بمیرد که امامی بر او نباشد به مرگ جاهلی از دنیا رفته است.»
 
این متن را از بزرگان اهل سنت، علاءالدین علی بن بلبان فارسی حنفی، متوفای 739 ه . روایت کرده (42) و از محدثان بزرگ شیعه جمع کثیری روایت نموده اند که از آن جمله است:
 
1- ابوجعفر محمد بن یعقوب کلینی، متوفای 329 ه . (43)
 
2- علی بن حسین بن موسی بن بابویه - پدر شیخ صدوق - متوفای 329ه . (44)
 
3- محمد بن علی ابن بابویه، مشهور به (شیخ صدوق) متوفای ه . (45)
 
4- علامه بزرگوار مولی محمد باقر مجلسی، متوفای 1110 ه . (46)
بخش دوم:
 
متونی که فقط در منابع اهل سنت آمده و عین آن تعبیر در منابع شیعه نیامده، و یا ما در این فرصت کوتاه، به آن دست نیافته ایم:
 
1- «من لم یعرف امام زمانه مات میتة جاهلیة »:
 
«هرکس امام زمانش را نشناسد با مرگ جاهلی از دنیا رفته است.»
 
این متن را مطابق نقل مؤلفین «احقاق الحق »، مسلم بن حجاج نیشابوری، متوفای 261 ه. در صحیح خود آورده است. (47)
 
2- «من مات بغیر امام فقد مات میتة جاهلیة »:
 
«هرکس بدون امام از دنیا برود، براستی به مرگ جاهلی از دنیا رفته است.»
 
این متن را حافظ احمدبن عبدالله اصفهانی، مشهور به «ابونعیم » متوفای 430 ه . در حلیه روایت کرده است. (48)
 
3- «من مات ولا امام له مات میتة جاهلیة »:
 
«هر کس در حالی بمیرد که امامی بر او نیست، به مرگ جاهلی از دنیا رفته است.»
 
این حدیث را گروهی از بزرگان معتزله روایت کرده اند که از آن جمله است:
 
1- ابو جعفر محمد بن عبدالله اسکافی معتزلی، متوفای 240 ه. در کتاب ارزشمند «المعیار والموازنة » (49) و «نقض کتاب العثمانیة ». (50)
 
2- عبدالحمید، ابن ابی الحدید معتزلی، متوفای 656 ه. (51)
 
4- «من مات ولا بیعة علیه مات میتة جاهلیة »
 
«هر کس بمیرد و بیعتی بر عهده او نباشد به مرگ جاهلی مرده است.»
 
این متن را گروهی از بزرگان اهل سنت روایت کرده اند که از آن جمله است:
 
1- محمد بن سعد، کاتب واقدی، متوفای 230 ه در کتاب طبقات. (52)
 
2- علاءالدین علی بن حسام الدین، مشهور به «متقی هندی »متوفای 975ه. (53)
 
5 - «من مات ولیس فی عنقه بیعة مات میتة جاهلیة.»
 
«هر کس بمیرد و در گردنش بیعتی نباشد به مرگ جاهلی از دنیا رفته است.»
 
این متن را جمع کثیری از محدثان اهل سنت روایت کرده اند که از آن جمله است:
 
1- مسلم بن حجاج نیشابوری، متوفای 261 ه . در صحیح خود. (54)
 
6 - «من مات و لیس علیه طاعة مات میتة جاهلیة »:
 
«هر کس بمیرد و اطاعتی (اطاعت امامی) بر او نباشد به مرگ جاهلی از دنیا رفته است.»
 
این متن را هیثمی در مجمع الزوائد نقل کرده است. (55)
 
7 - «من مات ولا طاعة علیه مات میتة جاهلیة »:
 
این متن را با این تعبیر جمعی از علمای اهل سنت روایت کرده اند که از آن جمله است:
 
1- عبدالله بن محمد بن ابی شیبه، متوفای 235 ه. در کتاب «المصنف ». (56)
 
2- شهاب الدین احمدبن علی، ابن حجر عسقلانی، متوفای 852 ه. (57)
 
8 - «من مات و لیست علیه طاعة مات میتة جاهلیة »:
 
«هر کس بمیرد و اطاعتی (اطاعت امامی) به گردنش نباشد به مرگ جاهلی مرده است.»
 
این متن را گروهی از علمای اهل سنت در منابع حدیثی خود آورده اند که از آن جمله است:
 
1- احمد حنبل پیشوای حنابله، متوفای 241ه. در مسند خود. (58)
 
2- محمد بن اسماعیل بخاری، متوفای 256 ه. در تاریخ خود. (59)
 
3- حافظ ابوالحسن علی بن جعد جوهری، متوفای 230 ه. در مسند خود. (60)
 
4- حمید بن رنجویه، متوفای 251 ه. در کتاب «الاموال ». (61)
 
5 - متقی هندی، متوفای 975 ه. در کتاب «کنز». (62)
 
9- «من مات و لیس فی عنقه لامام المسلمین بیعة، فمیتته میتة جاهلیة »:
 
«هر کس بمیرد و در گردنش برای امام مسلمانان بیعتی نباشد، مرده اش مرده جاهلی است.»
 
این متن را محمود بن عمرز مخشری، متوفای 538 ه. در «ربیع الابرار» روایت کرده است. (63)
 
10- «من مات و لم یعرف امام زمانه، فلیمت ان شاء یهودیا و ان شاء نصرانیا»:
 
«هرکس بمیرد و امام زمانش را نشناسد، اگر بخواهد یهودی از دنیا می رود و اگر بخواهد نصرانی از دنیا می رود.»
 
این متن را مطابق نقل آیت الله حاج شیخ لطف الله صافی (64) محمد بن عمر تیمی، مشهور به «فخر رازی » متوفای 606 ه. در رساله «المسائل الخمسون » روایت کرده است. (65)
بخش سوم
 
متونی که فقط در روایات علمای شیعه آمده، و یا در این فرصت کوتاه در منابع حدیثی اهل تسنن به آنها راه نیافته ایم:
 
1- «من مات لا یعرف امام زمانه مات میتة جاهلیة »:
 
«هرکس بمیرد و امام زمانش را نشناسد، با مرگ جاهلی از دنیا رفته است.»
 
این متن را مرحوم علامه مجلسی در بحار آورده است. (66)
 
2- «من مات و هو لا یعرف امام زمانه مات میتة جاهلیة »:
 
«هرکس در حالی بمیرد که امام زمانش را نمی شناسد به مرگ جاهلی مرده است.»
 
این متن را جمعی از بزرگان عالم تشیع روایت کرده اند که از آن جمله است:
 
1- محمد بن محمد بن نعمان، مشهور به «شیخ مفید» متوفای 413 ه. (67)
 
2- ابوالفتح محمد بن علی کراجکی، متوفای 449ه. (68)
 
3- غواص بحار معارف آل محمد، علامه مجلسی متوفای 1110 ه. (69)
 
4- خاتمة المحدثین، حاج شیخ عب-اس قمی، متوف-ای 1359 ه. (70)
 
3- «من مات لیس له امام مات میتة جاهلیة »:
 
«هر کس بمیرد و امامی بر او نباشد به مرگ جاهلی مرده است.»
 
این متن را ابوجعفر احمد بن محمد برقی، متوفای 274 ه. روایت کرده است. (71)
 
4- «من مات و لیس له امام فمیتته میتة جاهلیة »:
 
«هرکس در حالی بمیرد که امامی بر او نباشد مرده اش مرده جاهلی است.»
 
این متن را پیشوای محدثان شیعه مرحوم کلینی در کافی شریف روایت نموده است. (72)
 
5 - «من بات لیلة لا یعرف فیهاامامه مات میتة جاهلیة »:
 
«هرکس شبی را سحر کند که در آن امامش را نشناسد به مرگ جاهلی مرده است.»
 
این متن را ابوعبدالله محمد بن ابراهیم نعمانی، متوفای بعد از 442 ه. روایت کرده است. (73)
 
6 - «من مات و لم یعرف امامه مات میتة جاهلیة »:
 
«هرکس بمیرد و امامش را نشناسد به مرگ جاهلی از دنیا رفته است.»
 
این متن را گروهی از بزرگان شیعه روایت کرده اند که از آن جمله است:
 
1- محمد بن یعقوب کلینی، متوفای 329ه. در کافی شریف. (74)
 
2- محمد بن مسعود بن عیاش سلمی - قرن سوم - در تفسیرش. (75)
 
3- ابو جعفر محمد بن حسن طوسی، متوفای 460 ه. در اختیار رجال کشی. (76)
 
4- علامه بزرگوار مولی محمد تقی مجلسی، متوفای 1110 ه دربحار (77)
 
7-«من مات و هو لا یعرف امامه مات میتة جاهلیة »:
 
«هرکس در حالی بمیرد که امامش را نشناسد به مرگ جاهلی مرده است.»
 
این متن را ابوجعفر احمد بن محمد برقی، متوفای 274ه. در محاسن آورده است. (78)
 
8 - «من مات و لیس علیه امام مات میتة جاهلیة »:
 
«هرکس در حالی بمیرد که امامی بر او نباشد به مرگ جاهلی مرده است.»
 
این متن را مرحوم کلینی در کافی شریف روایت کرده است. (79)
 
9- «من مات و لیس علیه امام فمات میتة جاهلیة »:
 
«هرکس بمیرد و امامی بر او نباشد، پس به مرگ جاهلی مرده است.»
 
این متن را محمد بن جریر طبری، از بزرگان جهان تشیع در قرن چهارم، معاصر و همنام طبری معروف، در کتاب بسیار ارزشمند «المسترشد» روایت کرده است. (80)
 
10- «من مات ولیس له امام یسمع له و یطیع، مات میتة جاهلیة »:
 
«هر کس در حالی بمیرد که امامی بر او نباشد که به فرمانش گوش دهد و از اوامرش اطاعت کند، به مرگ جاهلی مرده است.»
 
این متن را شیخ مفید قدس سره در کتاب «الاختصاص » آورده است. (81)
 
11- «من مات ولیس علیه امام حی ظاهر، مات میتة جاهلیة »:
 
«هر کس بمیرد و امام زنده و آشکاری نداشته باشد، به مرگ جاهلی مرده است.»
 
این متن را نیز شیخ مفید قدس سره روایت کرده است. (82)
 
12- «من مات و لیس له امام من ولدی مات میتة جاهلیة »:
 
«این متن را ابوجعفر محمد بن علی بن بابویه، مشهور به «شیخ صدوق » در کتاب «عیون » از امام هشتم، از پدران بزرگوارش، از رسول اکرم صلی الله علیه و آله روایت کرده است (83) که ترجمه اش این است:
 
«هر کس بمیرد و امامی از فرزندانم برایش نباشد با مرگ جاهلی از دنیا رفته است.»
 
13- «من مات و لیس فی عنقه بیعة امام مات میتة جاهلیة »:
 
«هر کس بمیرد و بیعت امامی در گردنش نباشد به مرگ جاهلی از دنیا رفته است.»
 
این متن را سید مرتضی علم الهدی، متوفای 436 ه. در کتاب «الفصول المختاره » روایت کرده است. (84)
 
اینها جمعا 30 متن بود که از نظرخوانندگان گرامی گذشت که 10 متن از آنها اختصاص به اهل سنت داشت و13 متن از آنها به احادیث شیعه اختصاص داشت و7 متن از آنها عینا در منابع مورد اعتماد و اسناد شیعه و سنی آمده است.
 
هدف ما از ارائه این متون اثبات تواتر معنوی حدیث شریف: «من یتة جاهلیة » بود، که با اندک تاملی در متون یاد شده هر شخص با انصافی به این نتیجه می رسد.
 
برخی از بزرگان شیعه و برخی از علمای اهل تسنن بر تواتر آن تصریح کرده اند که عین تعبیرشان را در اینجا می آوریم، سپس نکاتی را یادآور می شویم:
 
1- شیخ مفید، متوفای 413 ه. در کتاب پرارزش «الافصاح » می فرماید:
 
این حدیث به صورت «متواتر» از پیامبر صلی الله علیه و آله روایت شده که فرمود: «من مات و هو لایعرف امام زمانه مات میتة جاهلیة ». (85)
 
وی همچنین رساله مستقلی در این رابطه تالیف کرده و در آغاز آن می فرماید:
 
حدیث: «من مات و هو لایعرف امام زمانه مات میتة جاهلیة » روایت صحیحه است، و اجماع اهل آثار بر آن گواهی می دهد (86) و صریح آیه قرآن: (یوم ندعو کل اناس بامامهم) (87) معنای آن را تقویت می کند.
 
2- شیخ بهائی، متوفای 1030 ه. در این رابطه می فرماید:
 
در میان شیعه و سنی مورد اتفاق است که رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: «من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة جاهلیة » (88)
 
3- علامه مجلسی، متوفای 1110 ه. در این زمینه می فرماید:
 
شیعه و سنی به صورت «متواتر» روایت کرده اند که: «من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة جاهلیة » (89)
 
4- سلیمان بن ابراهیم قندوزی حنفی، متوفای 1294 ه. می فرماید:
 
این حدیث در میان شیعه و سنی متفق علیه است که: «من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة جاهلیة » (90)
 
5 - قاضی بهلول بهجت افندی زنگنه زوری، متوفای 1350ه .
 
می نویسد:
 
حدیث: «من مات و لم یعرف امام زمانه فقد مات میتة جاهلیة » متفق علیه علمای عامه و خاصه می باشد. (91)
 
6 - ابن ابی الحدید معتزلی در شرح این فراز از کلام امیر مؤمنان علیه السلام که می فرماید: «لایدخل الجنة الا من عرفهم و عرفوه »:
 
«وارد بهشت نمی شود جز کسی که امامان را بشناسد و امامان نیز او را بشناسند.» (92) می گوید:
 
«اصحاب ما همگی بر درستی این مطلب معتقد هستند که هرکس امامان را نشناسد وارد بهشت نمی شود.» (93)
 
7- سیوطی و آلوسی در ذیل آیه شریفه: (یوم ندعو کل اناس بامامهم) (94) از رسول اکرم صلی الله علیه و آله روایت کرده اند که فرمود: «یدعی کل قوم بامام زمانهم »:
 
«روز قیامت هر گروهی با امام زمانشان فراخوانده می شوند.» (95)
 
8 - عین همین تعبیر در منابع شیعه نیز از رسول اکرم صلی الله علیه و آله آمده است. (96)
 
9- مرحوم طبرسی آن را به تعبیر: «یدعی کل اناس بامام زمانهم » روایت کرده است. (97)
 
10- در منابع حدیثی آمده است که حضرت امام حسین علیه السلام فت، یکی از اصحاب پرسید: «پدر و مادرم بفدایت، معنای شناخت خدا چیست؟»سالار شهیدان در پاسخ فرمود:
 
«معرفة اهل کل زمان امامهم الذی یجب علیهم طاعته »:
 
«شناخت خدا عبارت است از شناخت اهل هر زمانی امامی را که اطاعتش بر آنها واجب است.» (98)
 
11- امام سجاد علیه السلام در تفسیر آیه شریفه (فطرة الله التی فطرالناس علیها) (99) فرمود:
 
«فطرت عبارت است از لااله الاالله، محمد رسول الله و علی ولی الله.»
 
سپس فرمود:
 
«الی هیهناالتوحید»:
 
«توحید تا اینجاست.» (100)
 
از این دو حدیث به روشنی معلوم می شود که شناخت امام از شناخت خداوند متعال جدا نیست، بلکه یکی از ابعاد آن است، چنانکه دعای معرفت که از ناحیه مقدسه صادر شده، اشاره لطیفی به آن دارد، آنجا که می فرماید:
 
«اللهم عرفنی نفسک، فانک ان لم تعرفنی نفسک لم اعرف نبیک،اللهم عرفنی نبیک، فانک ان لم تعرفنی نبیک لم اعرف حجتک: اللهم عرفنی حجتک، فانک ان لم تعرفنی حجتک ضللت عن دینی.»
 
این دعا توسط نخستین نائب خاص حضرت بقیة الله ارواحنا فداه، از ناحیه مقدسه صادر شده، و امر شده که در دوران غیبت آن کعبه مقصود شیعیان منتظر و چشم به راه بر خواندن آن مداومت کنند. (101)
 
در پایان یادآور می شویم که یکی از نویسندگان متعهد معاصر، کتاب ارزشمندی را در پیرامون حدیث: «من مات ولم یعرف امام زمانه مات میتة الجاهلیة » تالیف کرده، و آن را «شناخت امام یا راه رهائی از مرگ جاهلی » نامیده است، ما ضمن سپاس و تقدیر از مؤلف ارزشمند، مطالعه آن را به همه منتظران ظهور توصیه می کنیم.
 
پاورقیها:
 
1. الذخیرة فی الکلام: چاپ 1411 ه قم، ص 495.
 
2.اعلام الوری باعلام الهدی: چاپ بیروت، ص 415.
 
3. کشف الغمة: چاپ بیروت، ج 3 ص 318.
 
4. نفحات اللاهوت: چاپ نجف ص 13 و ترجمه آن: چاپ مشهد ص 23.
 
5 .اربعین شیخ بهائی: چاپ 1373 ش. قم، ص 206.
 
6. سفینة البحار: چاپ 1414ه اسوه، ج 6 ص 75.
 
7. وسائل الشیعة: چاپ 30 جلدی آل البیت قم، ج 16 ص 246.
 
8 . بحارالانوار: چاپ 110 جلدی تهران، ج 8 ص 368، ج 32، ص 321 و 331، ج 51 ص 160، ج 68 ص 339.
 
9. صحیح مسلم، به نقل ملاعلی قاری در خاتمه «الجواهرالمضیئة » جلد 2 ص 457 (الغدیر: 10/360).
 
10. المغنی: ج 1 ص 116 (شناخت امام ص 34).
 
11. الجمع بین الصحیحین حمیدی، به نقل قاضی نورالله شوشتری در احقاق: ج 2 ص 306.
 
12. شرح المقاصد: چاپ 1405 ه. قاهره، ج 5 ص 239.
 
13. الجواهرالمضیئة: ج 2 ص 509 (شناخت امام ص 41).
 
14. ازالة الغین: چاپ دهلی، (شناخت امام ص 42).
 
15. ینابیع المودة: چاپ 1416 ه. اسوه، ج 3 ص 372.
 
16. مناقب آل ابی طالب: چاپ 1412ه. بیروت، ج 1 ص 304.
 
17. بریقة المحمودیه: چاپ قاهره، ج 1 ص 116 (احقاق:19/651).
 
18. تشریح و محاکمه در تاریخ آل محمد: چاپ 1403ه. تهران، ص 166.
 
19. اختصاص شیخ مفید، چاپ جامعه مدرسین قم، ص 268
 
20.تفسیر عیاشی : چاپ 1380 ه. تهران، ج 2 ص 303.
 
21. تفسیر کنزالدقائق: چاپ ارشاد تهران، ج 7 ص 460.
 
22. مسند طیالسی: چاپ حیدرآباد دکن، ص 259 ح 1913.
 
23. مسند احمد: چاپ 1313ه قاهره، ج 4 ص 96.
 
24. معجم کبیر: چاپ 1404 ه. بیروت، ج 19 ص 388 ح 910 و مسندالشامیین: ج 2 ص 438 (المسترشد: 178).
 
25. شرح نهج البلاغه: چاپ مصر، ج 19 ص 155.
 
26. مجمع الزوائد: چاپ 1353 ه. قاهره، ج 5 ص 218.
 
27. کنزالعمال: چاپ بیروت، ج 1 ص 103ح 464،ج 6 ص 65 ح 1486.
 
28. مجمع الفوائد: چاپ بیروت، ج 2 ص 259 (شناخت امام: 42).
 
29. ینابیع المودة: چاپ انتشارات اسوه، تهران، ج 1 ص 351.
 
30. محاسن برقی: چاپ مجمع جهانی اهلبیت، ج 1 ص 252 ح 475.
 
31. الامامة والتبصرة: چاپ بیروت، ج 1 ص 377.
 
32. اصول کافی، چاپ بیروت، ج 1 ص 377.
 
33. ثواب الاعمال: چاپ 1392ه. نجف اشرف، ص 205.
 
34. اختیار رجال کشی: چاپ دانشگاه مشهد، ص 425 ح 799.
 
35. تفسیر البرهان: چاپ بیروت، ج 1 ص 386.
 
36. بحارالانوار: ج 8 ص 362 و ج 23 ص 78 و 85.
 
37. معجم کبیر طبرانی: ج 10 ص 289 ح 10687.
 
38. الایضاح: چاپ دانشگاه تهران، ص 75.
 
39. اصول کافی، چاپ بیروت، ج 1 ص 376.
 
40. زوائد بزار: ج 1 ص 144 و ج 2 ص 143 (شناخت امام ص 33).
 
41. مجمع الزوائد: ج 5 ص 244 و 225 و کشف الاستار عن زوائدالبزار: ج 2 ص 252 ح 1635.
 
42. الاحسان بترتیب صحیح ابن حبان: چاپ بیروت، ج 7 ص 49 (شناخت امام: 38).
 
43. اصول کافی: چاپ بیروت، ج 1 ص 378 ح 2.
 
44. الامامة والتبصرة: چاپ 1407 ه. بیروت، ص 220.
 
45. کمال الدین: چاپ 1359ه. تهران، ج 2 ص 412،413 و 668.
 
46. بحارالانوار: ج 23 ص 78 و 88 .
 
47. صحیح مسلم، ج 8، ص 107 (احقاق الحق:13/85).
 
48. حلیة الاولیاء: چاپ 1357 ه. قاهره، ج 3 ص 224.
 
49. المعیار والموازنة: چاپ 1402 ه. بیروت، ص 24.
 
50. نقض کتاب العثمانیة ص 29 (الغدیر: 10/360).
 
51 . شرح نهج البلاغة: چاپ قاهره، ج 13 ص 242.
 
52 . طبقات ابن سعد: چاپ 1405 ه. بیروت، ج 5 ص 144.
 
53 . کنزالعمال: چاپ 1399ه. بیروت، ج 1 ص 103 ح 463.
 
54 . صحیح مسلم: چاپ 1374 ه. قاهره، ج 3 ص 1478 ح 1851.
 
55 . مجمع الزوائد: چاپ 1353 ه. قاهره، ج 5 ص 223.
 
56 . المصتف ابن ابی شیبة: چاپ 1409ه. بیروت، ج 8 ص 605 ح 92.
 
57 . المطالب العالیة: ج 2 ص 228 ح 2088 (شناخت امام: 40).
 
58 . مسند احمد: چاپ 1313ه. قاهره، ج 3 ص 446.
 
59 . التاریخ الکبیر: چاپ 1407 ه. بیروت، ج 6 ص 445 ح 2943.
 
60 . مسند ابی الحسن جوهری: چاپ کویت، ج 2 ص 850 ح 2375.
 
61 . الاموال: چاپ ریاض، ج 1 ص 82 (شناخت امام: 32).
 
62 . کنزالعمال: چاپ 1399ه. بیروت، ج 6 ص 65 ح 14861.
 
63 . ربیع الابرار: ج 4 ص 221 (شناخت امام:36).
 
64 . پیرامون معرفت امام: چاپ 1402 ه. تهران، ص 8.
 
65 . المسائل الخمسون: چاپ 1328 ه. مصر، ص 384 مساله 47.
 
66 . بحارالانوار: چاپ تهران، ج 23 ص 89.
 
67 . الافصاح: چاپ بنیاد بعثت ص 28 و الرسالة الاولی فی الغیبة: چاپ کنگره جهانی شیخ مفید، در ضمن مجموعه مصنفات، ج 7 - رساله هفتم - ص 11.
 
68 . کنزالفوائد: چاپ سنگی ص 152.
 
69 . بحارالانوار: ج 23 ص 94 و ج 37 ص 27.
 
70. سفینة البحار: چاپ انتشارات اسوه، ج 6 ص 219.
 
71. محاسن برقی: چاپ مجمع جهانی اهلبیت قم، ج 1 ص 252 ح 472.
 
72. اصول کافی: ج 1 ص 371 ح 5 و ص 376 ح 2.
 
73. غیبت نعمانی: چاپ 1397 ه. تهران، ص 127.
 
74. اصول کافی: ج 2 ص 20 و 21.
 
75. تفسیر عیاشی: چاپ 1380 ه. تهران، ج 1 ص 252.
 
76. رجال کشی: چاپ دانشگاه مشهد، ص 473 ح 899.
 
77. بحارالانوار: ج 68 ص 337 و387.
 
78. محاسن برقی: ج 1 ص 251 ح 474 و بحارالانوار: ج 23 ص 76.
 
79. اصول کافی: ج 1 ص 397 ح 1.
 
80 . المسترشد فی امامة امیرالمؤمنین: چاپ 1415 ه. قم، ص 177.
 
81 . اختصاص شیخ مفید: چاپ جامعه مدرسین قم، ص 269.
 
82 . همان مدرک.
 
83 . عیون الاخبار: چاپ 1390 ه. نجف اشرف، ج 2 ص 58 ح 214.
 
84 . الفصول المختاره: چاپ کنگره جهانی شیخ مفید، ص 245.
 
85 . الافصاح: چاپ بنیاد بعثت، ص 28.
 
86 . مصنفات الشیخ المفید: چاپ کنگره، ج 7 رساله هفتم «الرسالة الاولی فی الغیبة » ص 12.
 
87 . سوره نساء، آیه 41.
 
88 . اربعین شیخ بهائی، چاپ 1373 ش . قم، ص 206.
 
89 . بحارالانوار: ج 8 ص 368.
 
90. ینابیع المودة: چاپ اسوه، ج 3 ص 456.
 
91. تشریح و محاکمه در تاریخ آل محمد: چاپ بنیاد بعثت، ص 166.
 
92. نهج البلاغه.
 
93. شرح نهج البلاغه: چاپ مصر، ج 9 ص 155.
 
94. سوره نساء، آیه 41.
 
95. الدرالمنثور: چاپ مصر، ج 4 ص 194 و روح المعانی: چاپ بیروت: ج 15 ص 112.
 
96. عیون الاخبار: ج 2 ص 32 ح 61 و تفسیر کنزالدقائق: ج 7 ص 455.
 
97. تفسیر مجمع البیان: ج 6 ص 663.
 
98. علل الشرائع: ص 9، کنزالفوائد ص 151 و بحارالانوار: ج 5 ص 312، ج 23 ص 83 و93.
 
99. سوره روم، آیه 30.
 
100. تفسیر قمی: ج 2 ص 155 و بحارالانوار: ج 3 ص 277.
 
101. مصباح المتهجد ص 269، کمال الدین ص 512، جمال الاسبوع ص 522، البلدالامین ص 306 و بحارالانوار: ج 53 ص 187 و ج 95 ص 327.
 
منبع:سایت حوزه

راز مهلت خواستن امام حسین(ع) برای نماز


نماز پایه اصلی دین ما بلکه اساسی ترین پایه آن پس از ولایت، ستون خیمه دین و یکی از مظاهر آشکار عرفان و معنویت است. امیرالمؤمنین(ع) آن را محورتنظیم امور زندگی معرفی کرده و فرمود: همه کارها باید تابع نماز باشد وخودش در لیلةالهریر که یکی از شب های بسیار سخت صفین بود حتی نمازشب را ترک نکرد.


امام حسین(ع) با همه سابقه ای که در طول عمر شریف خود در نماز و عبادت داشت، عصر تاسوعا از برادرش حضرت ابوالفضل(ع) خواست یک شب از امویان مهلت بگیرد تا در آن یک شب فقط دعا، نماز، تلاوت قرآن، استغفار و راز و نیاز باخدا داشته باشد؛ «فهو یعلم أنّى کنت قد اُحبّ الصّلاة له وتلاوة کتابه وکثرة الدعاء والاستغفار». لذا بعد از صحبت ها و اتمام حجت هایی که با اصحاب خودش کرد به خیمه خود برگشت و تمام آن شب را به نماز و استغفار و دعا و تضرع گذراند؛ «ورجع(علیه السلام) إلی مکانه فقام لیلته کلّها یصلّى ویستغفر ویدعو ویتضرع».

چنان که اصحاب آن حضرت نیز این چنین بودند؛ «وقام أصحابه کذلک یصلّون ویدعون ویستغفرون».آنها در آن شب در جوار امام حسین(ع) همانند زنبورعسل،شهد شیرین شهادت را مزمزه و نام خدا را در حال رکوع و سجود و قیام و قعود زمزمه می کردند؛ «لهم دوىّ کدوىّ النحل ما بین راکع وساجد وقائم وقاعد».

در ظهر عاشورا که تنور جنگ به شدت گرم و درگیری و نبرد به نهایت درجه حدّت خود رسیده بود، وقتی صحبت از نماز شد، به فکر اقامهٴ نماز افتاد و فرمود: «ذکرت الصّلاة جعلک الله من المصلّین نعم هذا أوّل وقتها ثم قال: سلوهم أن یکفّوا عنّا حتی نصلّى»؛ نماز را به یادمان آوردی خدا تو را از نمازگزارانی قرار دهدکه به یاد او هستند، بله اکنون اول وقت آن است، از دشمنان بخواهید که دست از جنگ بشویند تا نمازمان را بخوانیم. و چون آنها حاضر به تعطیل کردن جنگ نشدند، سعیدبن عبدالله حنفی و زهیربن قین پاسداری از جان امام(ع) در حال نماز را به عهده گرفتند و در نهایت، این دو شهید سعید فدای نماز شدند. این نماز سه خصوصیت برجسته داشت: جماعت، اول وقت بودن، علنی بودن.

با آن که امام حسین(ع) می توانست این نماز را به صورت انفرادی، اندکی دیرتر و در خیمه بخواند، ولی چنین نکرد و آن را با سه خصوصیت ذکرشده بجا آورد. لذا در غالب زیارتهای آن حضرت «أشهد أنّک قدأقمت الصّلاة» به عنوان یکی از نقاط برجستهٴ زندگی آن حضرت ذکر می شود.

---------------------
منبع: خبرگزاری مهر- برگرفته از کتاب حماسه و عرفان، آیت الله جوادی آملی،ص243

جنگ های امام علی(ع)

جنگ اول. جنگ جمل (جهاد با ناکثان)

اولین جنگ حضرت با گروهی از پیمان شکنان به رهبری طلحه و زبیر و عایشه اتفاق افتاد که در تاریخ، به دلیل نقض پیمانشان، از آنان به «ناکثین» تعبیر می شود. طلحه و زبیر پس از خروج از مرکز خلافت حضرت و شکستن بیعت خود، با همراهی و تشویق عایشه اولین جنگ را بر حضرت تحمیل کردند. جنگ جمل در منطقه ای نزدیک بصره در سال 36 ق اتفاق افتاد که در مدت یک روز با کشته شدن ده هزار تن و به روایت دیگر، سیزده تا بیست هزار تن از جبهه ناکثین و با شهادت تنها ده نفر از جبهه امام علیه السلام با پیروزی حضرت به پایان رسید.

جنگ دوم. جنگ صفین (جهاد با قاسطان)

در ۱ صفر ۳۷ (قمری) نبردی سنگین میان حضرت علی و معاویهکه در شام ادعای خلافت کرده بود، در محلی به‌نام صفین که در ناحیه غربی عراق میان بالس و رقه است رخ داد. در آغاز خلافت حضرت علی، معاویه را از کارگزاری شام معزول و سهل بن حنیف را جانشین وی کرد. معاویه نپذیرفت و شام را زیر فرمان خود گرفت. پس از پایان جنگ جمل، حضرت علی، حریر بن عبدالله را به شام فرستاد تا از معاویه بیعت بگیرد. معاویه نیز به خون‌خواهی عثمان لشکری برای جنگ با حضرت علی آماده کرد. حضرت علی هم از کوفه عازم جنگ شد و در صفین جنگ سختی میان سپاه شام و عراق درگرفت. این نبرد۱۱۰ روز طول کشید.پس از چند روز نبرد، سپاه حضرت علی در شرف پیروزی بود که با پیشنهاد عمروعاص، سپاه معاویه قرآن‌ها را بر سر نیزه کردند. با دیدن این صحنه گروهی از سپاه عراق جنگ را ترک کردند.حضرت علی مالک اشتر و یا عبدالله بن عباس را برای نمایندگی و حکمیت انتخاب نمود؛ اما گروهی که جنگ را ترک کرده بودند، نپذیرفتند و ابوموسی اشعری را برگزیدند.بنابراین تعیین خلیفه به حکمیت میان عمروعاص و ابوموسی اشعری سپرده شد، لکن با بی کفایتی ابوموسی و زیرکی عمروعاص خلافت به معاویه سپرده و حضرت علی از آن عزل شد و علناً قدرت را از دست حضرت گرفت.

جنگ سوم .جنگ نهروان (جهاد با مارقان)

در سال 38 ق و به فاصله یک سال از جنگ صفیّن، سومین و آخرین جهاد حضرت با گروه خوارج در منطقه «نهروان» آغاز شد. خوارج یا مارقان از مسلمانان ظاهربین، قشری و سطحی نگر و به اصطلاح خشک مقدّس و متحجّر بودند که به اعمال ظاهری شریعت مانند نماز و روزه، اهتمام بیش تری می دادند، اما قدرت تحلیل گوهر دین و احکام آن و همچنین مسائل سیاسی و اجتماعی را نداشتند. شاهد آن فریب خوردن آنان از حیله معاویه در جنگ صفیّن در بالا بردن قرآن بر سرنیزه ها در لحظه شکست است که امام علیه السلام را تهدید کردند که باید با معاویه صلح کند، وگرنه جانش در خطر خواهد بود.

بارى جنگ شروع شد و طولى نکشید که آنگروه گمراه مقتول و نه نفر نیز از آنان فرار کردند و هفت نفر هم از سپاه على علیه السلام بدرجه شهادت نائل آمده بودند و بدین ترتیب پیش بینى آنحضرت صد در صد صورت واقع بخود گرفت و پس از خاتمه جنگ بکوفه مراجعت نمودند،از جمله فراریان خوارج عبد الرحمن بن ملجم از قبیله مراد بود که بمکه گریخته بود.


منبع:وبلاگ دانستنیهای یک شیعه

تحقیق در مورد امام صادق ( ع ) زندگانی حضرت

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه10

 

فهرست مطالب

 

عصر امام صادق ( ع )

 

جنبش علمی

امام صادق ( ع ) زندگانی حضرت

 

 امام صادق ( ع )
عصر امام صادق ( ع)  
جنبش علمی  
خلق و خوی حضرت صادق ( ع )

امام صادق ( ع)
حضرت امام جعفر صادق علیه السلام رئیس مذهب جعفری ( شیعه ) در روز 17
ربیع الاول سال 83هجری چشم به جهان گشود .


پدرش امام محمد باقر ( ع ) و مادرش "ام فروه " دختر قاسم بن محمد بن ابی 
بکر می باشد.


کنیه آن حضرت : "ابو عبدالله " و لقبش "صادق " است .
حضرت صادق تا سن 12سالگی معاصر جد گرامیش حضرت سجاد بود و مسلما تربیت
اولیه او تحت نظر آن بزرگوار صورت گرفته و امام ( ع ) از خرمن دانش جدش
خوشه چینی کرده است .

پس از رحلت امام چهارم مدت 19سال نیز در خدمت پدر بزرگوارش امام محمد
باقر ( ع ) زندگی  کرد و با این ترتیب 31سال از دوران عمر خود را در خدمت جد و
پدر بزرگوار خود که هر یک از آنان در زمان خویش حجت خدا بودند ، و از مبدأ
فیض کسب نور می نمودند گذرانید.

  بنابراین صرف نظر از جنبه الهی و افاضات رحمانی که هر امامی آن را دار
می باشد ، بهره مندی  از محضر پدر و جد بزرگوارش موجب شد که آن حضرت با استعداد
ذاتی و شم علمی  و ذکاوت بسیار ، به حد کمال علم و ادب رسید و در عصر خود
بزرگترین قهرمان علم و دانش گردید .

پس از درگذشت پدر بزرگوارش 34سال نیز دوره امامت او بود که در این
مدت "مکتب جعفری " را پایه ریزی فرمود و موجب بازسازی و زنده نگهداشتن شریعت
محمدی ( ص ) گردید

احادیث امام هادی علیه السلام

امام هادى علیه السلام : العُقوقُ یُعقِبُ القِلَّةَ و یُؤدِّی إلَى الذِّلَّةِ ؛ حدیث

امام هادى علیه السلام :عاقّ [والدین] ، نادارى در پى دارد و به خوارى مى کشاند .

احادیث امام هادی علیه السلام

مام هادى علیه السلام : مَن أطاعَ اللّه َ یُطاعُ ؛ حدیث

امام هادى علیه السلام :هر کس از خدا فرمان ببرد ، از او فرمان برند .